استاندار نجف در دیدار با هیات رسانه ای ایران: جمهوری اسلامی در زمینه های مختلف پیشرفت دارد | روابط عراق با ایران استراتژیک است + تصاویر گزارشی از جلسه نقد و بررسی کتاب «کارنامه فیاض: مجموعه آثار دکتر علی اکبر فیاض» اکران مردمی فیلم سینمایی «تمساح خونی» با حضور جواد عزتی و الناز حبیبی در سینما هویزه مشهد + فیلم سینما، آینه استحاله فرهنگی حضور زنان مشهدی در طرح طوبی، باعث هم‌فکری و هم اندیشی و تبلیغ عفاف و حجاب می‌شود یادی از غلامرضا صدیق غریب، معلم فرهیخته مشهدی| شاعری که غریب نبود تربیت ۱۵۰۰ مُبلّغ با هدف ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در کشور نگاهی به سریال «اکازیون» به کارگردانی مسعود اطیابی| در سخیف بودن، استثنایی وجود ندارد! خلاقیت در هنر، هدایتگری در معلمی نشست طرح ملی طوبی، در مجتمع فرهنگی امام رضا (ع) مشهد برگزار شد برای معلم مهربان و روشنگرم «ناخن‌کشیدن روی صورت شفیع‌الدین»، رمانی از قاسم فتحی منتشر شد مسعود اسکویی درگذشت + علت فوت (۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) صفحه نخست روزنامه‌های کشور - چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ جای خالی طنز صادق و دلسوزانه «گل آقا» تجربه‌ای دلنشین: کنسرت محسن ابراهیم‌زاده در برج میلاد
سرخط خبرها

عطار، مرد جهان آینده | چند کلام در بیان حکمت عطار نیشابوری

  • کد خبر: ۲۲۱۵۱۸
  • ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۴:۱۱
عطار، مرد جهان آینده | چند کلام در بیان حکمت عطار نیشابوری
عطار نیشابوری بزرگ‌مردی از دیار خراسان که در حق او گفته شده: «عشق از خراسان خیزد زان‌که عطار خراسانی است.»
به گزارش شهرآرانیوز، این هستی‌شناس بزرگ خراسانی، در شهری به رشد و نمو رسید که در روزگار خویش درخت خرد و آگاهی در آن به باروری رسیده بود. خداشناسی عطار برگرفته از فرهنگ‌های کهن هند و ایرانی و راستی‌شناسی اشراقی است.
 
جناب ایشان معتقد است که خداشناسی و آیین مهرورزی راه نیک‌زیستن بر‌پایه بردباری و دوری‌جستن از تعصب و آزادمنشی و وارستگی‌ است. به گفته استاد فروزانفر: «عطار نه مرد زمان خود و نه مرد زمان ما که مرد جهان آینده است.»
 
برپایه همین نیک‌اندیشی‌هاست که همواره درهای خانقاه‌های پیران خراسانی بر روی تمام مردم با هر دین و آیینی باز بود. روشن‌ترین گواه این ویژگی در سخن ابوالحسن خرقانی است که بر سردر خانه‌اش نوشته شده است: «هرکه در این خانه آید، نانش دهید و از ایمانش مپرسید.»

برپایه چنین‌اعتقادات و بالیدن در این فضاست که عطار سخنش به گونه‌ای دیگر است. معتقد است که خداوند نور وجود خود را به جان آگاه انسان بخشیده و او را در گستره جهان هستی، جانشین خویش گردانیده و حال انسان است که باید به درون خود نظر کند و ذات پاک الهی را کشف کند. در «هفت شهر عشق» عطار که در عرفان معروف است، چنین بیان شده است:
 
نخستین، «جستجو و طلب» است که طلبیدن مقصود حقیقی‌ است.

دوم، مقام «عشق» است که گام‌نهادن در راه وصال است.

سوم، «معرفت» است که هر کس به قدر شایستگی خود راهی برمی‌گزیند.

چهارم، «استغنا» است که بر بی‌نیازی عارف از دنیا و مافیها تکیه دارد.
 
پنجم، مقام «توحید» است که مشاهده همه‌چیز در وحدت خداوند است.
 
ششم، مقام «حیرت» است که انسان درمی‌یابد دانسته‌های او درمقابل هستی پروردگار بسیار اندک و محدود است.

هفتم، مقام «فنا» است که تمام شهوات و خودپرستی‌های آدمی از او زایل می‌شود و می‌رود تا به حق واصل شود.

و در واقع از این فنا در ذات الهی، به بقای حقیقی می‌رسد.

به عقیده عطار نیشابوری، «هفت شهر عشق» بیابان‌های بی‌زینهار را در خود دارد که منتهی به کوه‌های بلند می‌شود و سالک برای رسیدن به مقصود، ترس از عبور از این بیابان‌های مخوف و گردنه‌های مهلک را به جان می‌خرد.

اینها مراحلی است که سالک طریقت باید طی کند تا به غایت مطلوب و نهایت کمال در سلوک و در انتها درک حق تعالی نائل شود.

شرح کامل و تعلیم این هفت وادی سهمناک که در واقع راه حضرت عشق است، در کتاب «منطق‌الطیر» در قالب داستان «سفر مرغان به رهبری هدهد» آمده است.

عطار درباره «منطق الطیر» خود می‌نویسد:

«اهل صورت غرق گفتار منند

اهل معنی مرد اسرار منند

این کتاب آرایش است ایام را

خاص را داده نصیب و عام را»

در منطق‌الطیر، هدهد که نماد پیرِ راه است، خطاب به مرغان دیگر قبل از شروع پرواز از هفت صحرای بیکران یا هفت وادی عشق سخن می‌گوید:

گفت ما را هفت وادی در ره است

چون گُذشتی هفت وادی، درگه است

قبل از آغاز سفر، مرغان پرسش‌هایی را مطرح می‌کنند. یکی از مرغان می‌پرسد: چون به آن جایگاه برسم، از او چه بخواهم؟ زمانی که من به او می‌رسم، دنیا بر من روشن می‌شود و نمی‌دانم که در آن شرایط چه می‌خواهم؟
 
هدهد پاسخ می‌دهد:

ای جاهل، غیر از او چیزی نباید بخواهی. چیزی در دنیا بهتر و برتر از آن وجود ندارد که تو او را داشته باشی؟ وصل معشوق باید نهایت آرزوی مشتاقان باشد.

«هرچه بود و هست و خواهد بود نیز

مثل دارد جز خداوند عزیز

هرچه را جویی جز او یابی نظر

اوست دائم بی‌نظیر و ناگریز»

هدهد در پاسخ یکی از مرغان که ابراز علاقه به زر می‌کند و خود را بی‌نیاز از آن نمی‌داند، می‌گوید: تو درصورت و ظاهر مانده‌ای. زری که تو را به خود مشغول کرده باعث دوری تو از کردگارت شده؛ او را به خاک افکن. این زر هیچ‌گاه نمیتواند تو را یاری کند و عشق به آن تنها بار تو را سنگین‌تر می کند. هرچه داری ترک کن؛ چرا‌که در این راه حتی یک پلاس، بند راه تو می‌شود.
 
«مرد معنی باش و در صورت مپیچ

چیست معنی؟ اصل، صورت چیست؟ هیچ»

عطار با همان نگاهی که آبشخورش متون دینی است، بارها اشاره کرده که نهایت دنیای دنی مرگ و نابودی است و به هنگام مرگ، هیچ با خود نخواهیم برد. پس قبل از رسیدن مرگ، به دنبال حقیقت زندگی، خود و هستی باشید.

«خویش را گم کرده‌ای راز جوی

پیش از آن کت جان برآید راز جوی»

نوشته: شکیبا صاحب، دانشجوی کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی
 

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->